از منظر آسیب شناسی ورزش ایران نیازمند یک واکاوی، بازشناسی، تحلیل، تحقیق و توصیف دقیق از مسائل مهم خودش است و نمی توان به یک پدیده ای همچون مهاجرت ورزشکاران، تک بعدی نگریست،چرا که عوامل متعددی در آن نقش دارند.
در مبحث علت شناسی و چرایی مهاجرت ورزشکاران اولین مسئله اینست که مهاجرت یک پدیده تاریخی است و حداقل از دوره مشروطیت و حتی قبل از آن، از اواخر قاجار وجود داشت و از این منظر پدیده نوظهوری نیست که نسبت به آن دغدغه و یا نگرانی داشته باشیم.
نکته دوم این است که ما باید تحلیل و توصیف دقیقی از مفهوم مهاجرت داشته باشیم تا بتوانیم دلایل آن را به منطق و واقعیت نزدیک نماییم چرا که اساسا مهاجرت دو روی یک سکه است که یک روی آن فرصت،و روی دیگر آن تهدید است.
مهاجرت یعنی انسان هایی که با انگیزه های مختلف اقدام به یک جابجایی جغرافیایی می نمایند اما، تعلقشان به خاک،سرزمین،سنت، فرهنگ، آداب و رسوم همچنان در دل و روح و حیات زیستی شان کاملا احساس می شود و از این منظر منفی تلقی نمی شود.
چند میلیون ایرانی در چهل سال گذشته طی چهار موج مختلف مهاجرت کردند که در حال حاضردر موج پنجم قرار داریم که البته اکثریت قاطع آنها در هر نقطه از کره خاکی که هستند تعلق خاطر به این سرزمین دارند و دلبسته به این مرز و بوم هستند و به فرهنگ، سنن ، اسطوره ها و تاریخ این سرزمین وابسته بوده و با شادی ملت در دنیا شاد می شوند و با غم ملت در دنیا غمگین لذا از این جهت مفهوم مهاجرت با این رویکرد یک مفهوم مثبت نگر است.
مفهوم دوم مهاجرت به معنی قهر،نفرت،دلخوری و فرار است که از آن بعنوان پدیده فرار مغزها یاد می شود.
اما نکته سوم و قابل تامل اینست که مهاجرت یک پدیده عام اجتماعی و محصول دنیای مدرن است و ما باید بپذیریم مهاجرت بعنوان یک امر کاملا طبیعی و بدیهی،یکی از دستاوردهای دنیای مدرن است که باید آنرا به رسمیت بشناسیم،به هر جهت جامعه ایران در مسیر تغییر و تحول اساسی و در مسیر و ریل تغییر و تحول دائمی است و تنها چیزی که در ایران ساکن نیست اصل تغییر دائمی است،این تغییرکمی و تحول امر کیفی است و به مثابه یک قطار روی ریل حرکت دائمی دارد،مهاجرت یکی از دستاوردهای نظام مدرن و محصول تحولات جامعه ایران است.
ما تاکنون چهار موج مهاجرت را در ایران تجربه کردیم و در حال حاضر در آستانه موج پنجم هستیم،در دهه پنجاه ما با موج گسترده ای از مهاجرت روبرو شدیم، گروهی برای کسب دانش و علم در دانشگاه های برجسته غرب و گروهی هم مهاجرت را با انگیزه تجارت و رفاه آغاز کردند. موج دوم هم در دهه شصت رخ داد که در مقطع انقلاب و آغاز جنگ بود که ما باز با مهاجرت دو قشر مواجه بودیم،تعدادی برای احساس امنیت و فرار از جنگ از ایران رفتند و تعدادی با انگیزه های سیاسی، موج سوم مهاجرت را در دهه هشتاد داشتیم که با فرار مغزها از دانشگاه های برتر کشور همراه بود که در این مقطع با خروج موجی از المپیادی ها و مغزها به غرب و مراکز علمی و دانشگاهی معتبرجهان مواجه شدیم و در همین مقطع با یک موج خروج سرمایه از کشور نیز روبرو بودیم به کشورهایی که جذب کننده سرمایه و سرمایه پذیر هستند مثل کانادا،آمریکا و سایر کشورهای اروپایی که شرایط را برای جذب سرمایه مهیا کرده بودند.
در دهه نود با موج چهارم مهاجرت مواجه می شویم که از دیماه 96 این مهاجرت آغاز شده بود،افزایش قیمت ارز، گرانی،تورم ،بی ثباتی و چالش های اقتصادی وضعیت روانی جامعه را دچار بحران نموده تا با یک موج مهاجرت به کانادا، گرجستان، ترکیه و سایر کشورها مواجه شویم .
در حال حاضر موج پنجم در راه است که ما با یک موج جدیدی مواجه خواهیم بود. مهاجرت اساتید،دانشگاه ها،پزشکان، قهرمانان ، ورزشکاران، مربیان،داوران،کارشناسان این موج را تشکیل می دهند که به لحاظ کمی از ظرفیت بسیار پایینی نسبت به موجهای قبل برخوردار است و شتاب مهاجرت ورزشکاران بر خلاف آنچه در ذهنیت اجتماعی فربه شده است چندان گسترده نمی باشد.
نکته پنجم اکثر مهاجرت هایی که تا امروز انجام شدبا انگیزه سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و یا علمی بوده است و مهاجرت ورزشکاران عمدتا با رویکرد منزلت خواهی، امنیت خواهی، درآمدزایی و انگیزه هایی از این قبیل بوده و ما با انگیزه سیاسی در مهاجرت ورزشکاران مواجه نیستیم.
در علت شناسی مهاجرت ورزشکاران ما با یک توطئه و جریان سازی بین المللی مواجه هستیم آمریکایی ها در حوزه اقتصادی تحریم گسترده وبی رحمانه،در حوزه سیاسی انزوای حداکثری و در حوزه اجتماعی ناامیدی و سرخوردگی ملی و در حوزه ورزش هم خروج ورزشکاران و تعلیق ورزش قهرمانی را در دستور کار خود قرارداده اند، این موضوع مهمترین مسئله مدیریت ورزش های قهرمانی برای مهار و پیشگیری از آن است.
در انگیزه شناسی مهاجرت ورزشکاران منزلت خواهی، امنیت خواهی، ثبات و آرامش و انگیزه روحی و روانی، درآمدزایی و رفاه زیستی مواجه می باشیم. تاکنون 30ورزشکار از کشور رفتند و در مقطع اخیر کمتر از 10 نفر رفتند، در مطالعه ای که روی این افراد انجام شد نشان می دهد که انگیزه اصلی هیچکدام از این افراد تنفر، قهر و یا سیاسی نبود و این ورزشکاران فاقد عقاید خاص سیاسی هستند بطوریکه حتی متنی که برایشان نوشتند و منتشر کردند خود آنها ازمحتوای متن بی اطلاع هستند .
اما پیامد شناسی این پدیده بسیار مهم است افزایش مهاجرت ورزشکاران و قهرمانان به افول پرستیژ ملی منجر خواهد شد و از این جهت مسئله خروج یا مهاجرت ورزشکاران در صورتیکه به یک موج تبدیل شود به تصویر غلط ذهنی در جهان یعنی احساس ناامنی در ایران وهمچنین افول پرستیژ ملی تبدیل خواهد شد .
انگیزه شناسی مهاجرت ورزشکاران ناشی از شکاف نسلی، گرایش به زیست مدرن است،سبک خوراک، سبک پوشاک، سبک بهداشت، احساس امنیت اجتماعی،آزادی اجتماعی، دسترسی به شغل و درآمد لازم برای رفاه می باشد.
مطالعات نشان می دهد که ما در بخشی از قهرمانان ورزشی با چالشی به نام هویت ملی یا تعلق به جغرافیا و سرزمین و ایران عزیز مواجه هستیم. این موضوع ناشی از ضعف نظام آموزشی است یعنی باید همزمان در نونهالی، نوجوانی، جوانی و از دبستان تا دانشگاه،عناصر اصلی هویتی ارزش های بنیادی این سرزمین را به نسل خردسال،کودک، نونهال،نوجوان و جوان آموزش دهیم.
در دنیا اولین منابع درسی در مدارس باید حاوی ارزش های هویتی باشد ارزش های پایداری که یک سرزمین و یک ملت با مسالمت زیست می کنند،سرزمین جغرافیا، اسلام ، ایران، فرهنگ،دین، هویت انسانی جامعه است که اینها باید در متن اجتماعی بیشتر به آن پرداخته شود، در رسانه ملی،در دانشگاه در فیلم ها و سرودها می بایست بطور دائم در راستای ارتقا هویت و تعلقات این جغرافیا، سرزمین ،پرچم،اسطوره ها، مشاهیر،تاریخ،سنت سرزمین و... حرکت کنیم چرا که بقای این جامعه به تداوم این ارزش هاست.
توجه به منزلت اجتماعی قهرمانان و پیشکسوتان از اهمیت بالایی برخوردار است،آنگونه که باید، منزلت آنان دیده نمی شود واین احساس منزلت برای ورزشکار بسیار مهم است.هر فرد نیاز دارد در محیطی که قرار می گیرد مورد توجه قرار بگیرد و عدم منزلت خواهی باعث سرخوردگی، یاس و ناامیدی شده و شرایط را برای ایجاد انگیزه جهت مهاجرت فراهم می کند.
محور بعدی شکاف درآمدی است میزان درآمد ورزشکار در داخل با بیرون بسیار متفاوت است حقوق و مزایای برخی از قهرمانان از 2 میلیون تومان و برخی حداکثر تا 5 میلیون تومان می باشد و همین قهرمانان امروز در کشورهای اروپایی با پیشنهادهای بسیار بالایی مواجه هستند و از این جهت،شکاف درآمدی یکی از انگیزه های مهاجرت است.
نکته بعدی بحث فقدان شغل و بیكاری قهرمانان است، مسئله بیکاری یکی ازتهدیدات اصلی قهرمانان است که باید برای آن فکر اساسی اندیشه شود .
پدیده افول جمع گرایی و رشد فردگرایی افراطی در جامعه ایران از عوامل مهاجرت ورزشکاران می باشد،افول همگرایی، همدلی، هم نوایی، همدردی و در نقطه مقابل،رشد فردگرایی از عواملی است که انگیزه لازم را برای مهاجرت فراهم می کند .
احساس بی عدالتی و عدم توزیع عادلانه منابع، امکانات وظرفیت ها از دیگر دلایل مهم مهاجرت می باشد وقتی افرادی مشاهده کنند که به فرصت ها دسترسی لازم و عادلانه ندارند بالطبع برایشان انگیزه ایجاد می شود که خود را از این دایره خارج کنند، بحث عدالت در توزیع اعم از شغل، اماکن، تجهیزات و منابع مالی و حقوقی همه عناصری است که به تشدید ذهنیت بی عدالتی و مهاجرت کمک می کند.
نکته بعدی احساس گرایی افراطی است،احساس در مقابل عقلانیت شکل می گیرد گاهی موج حمایت از یک قهرمان به ضد خودش تبدیل می شود ما نیازمند یک مطالعه اساسی برای تعریف میزان توجه و تشخص هستیم که مثلا یک قهرمان اصلا دیده نمی شود و یک قهرمان دیگر در اوج منزلت اجتماعی است این تعارضات یکی دیگر از عوامل قهر و سپس مهاجرت است.
راه حل بنیادی برای هدایت مهاجرت ورزشکاران نیازمند انعطاف، تعامل، گفتگو و سازگاری و کاهش شکاف و عصبیت در میان قهرمانان و مدیران نهادهای ورزشی است،در واقع می باید رویکرد تشویقی جایگزین رویکرد تنبیهی شود،باید به شدت روی امید اجتماعی تلاش کرد چرا که از عوامل مهاجرت،احساس ناامیدی و سرخوردگی نسبت به آینده است ذهنیتی به نام نا امیدی نسبت به آینده و احساس یاس و سرخوردگی، انسان را از درون تهی و انگیزه لازم را برای مهاجرت فراهم کند.
موضوع پدیده مهاجرت ورزشکاران در حال حاضر در سطح چالش است نه تهدید، چرا که هم به لحاظ کیفی و هم به لحاظ کمی در مقایسه با کشورهای دیگر از وضعیت و شاخص بسیار پایینی برخوردار است اما می تواند در صورت عدم توجه به آن، به یک موج تهدید کننده و حتی بحران تبدیل شود.
ضعف نظام آموزشی، تربیتی، مهارت آموزی و روان شناسی در مدیریت ورزش قهرمانی را باید یکی از عناصر و عوامل اصلی مهاجرت دانست. ما امروز با پدیده دائمی تلاش برای رسیدن به سکو و سکه مواجه هستیم اما در عین حال نیازمند انسان های فرهیخته ای هستیم که بتواند درک درستی از مردم ، جامعه ، فرهنگ، ارزشهای اجتماعی خود داشته باشد. ما نیازمند یک شیفت گفتمانی از سکوی قهرمانی به مرام پهلوانی هستیم ما باید یک شیفت گفتمانی داشته باشیم که قهرمان ما پهلوان هم باشد و مرام اخلاقی، انسانی، همدلی، هم نوایی و همگرایی را با هویت قهرمانی،همزمان داشته باشد. وقتی که کرمانشاه می لرزد باید قهرمان ما بلرزد،وقتی مردم در فقر هستند باید برای رفع فقر مردم مشارکت کند وقتی جامعه به او نیاز دارد باید خودش را در اختیار جامعه قرار دهد آن شکافی که فرد با جامعه احساس می کند ناشی از نظام آموزش، روان شناسی، تربیتی و نظام مهارت آموزی است که بسیار اهمیت دارد .
تحریک مطالبات فزاینده قهرمانان وتورم انتظارات از عناصر و عوامل مهاجرت است ما باید با مدیریت مشوقها از تورم مطالبات پیشگیری نماییم.
سرمایه اجتماعی بعنوان یکی از شاخص های مهاجرتی است.هر میزان اعتماد، رضایت، مشارکت اجتماعی، افزایش یابد،میزان تعلق به کشور، خانواده و دوستان بیشتر خواهد شد و بالعکس هر میزان سرمایه های اجتماعی کمرنگ تر شود، انگیزه های مهاجرت بیشتر خواهد شد. هروقت با افول اعتماد اجتماعی مواجه شدیم، مهاجرت افزایش پیدا کرد و بالعکس هرزمان اعتماد اجتماعی افزایش پیدا کرد، مهاجرت یک روند منطقی پیدا کرد.
در قبال مهاجرت ورزشکاران که یک واقعیت انکار ناپذیر است چه راه کارها و راهبردهایی را باید در نظر گرفت در واقع باید از بزرگ نمایی و کوچک نمایی پدیده مهاجرت پرهیز کرد چرا که این موضوع، یکی از مسائل و آسیب های اجتماعی جامعه ما است و باید در کنار ده ها آسیب دیگر همچون فقر، شکاف اجتماعی، حاشیه نشینی، خشونت، طلاق، اعتیاد و بیکاری در باره آن مطالعه و کار کارشناسی شود .
بدون تردید می بایست در مواجهه با مهاجرت ورزشکاران از هر نوع برخورد انفعالی و انتقامی پرهیز و به رویکرد سوم یعنی برخورد انعطافی و عقلانی روی آورد و درراستای حفظ منافع ملی و کرامت انسانی با سیاست جذب حداکثری و پرهیز از دفع حداقلی حرکت کرد. ما نیازمند یک برنامه استراتژیک در سطح ورزش قهرمانی با هدف شناخت تبیین، توصیف و تحلیل مسئله و همچنین شناسایی راهبردها و راهکارهای لازم هستیم.
آینده شناسی،راهبرد شناسی،توجه به شکاف ها و تغییر در سبک زندگی،هویت خواهی و توجه به منزلت اجتماعی در کنار اهمیت نیازهای زندگی، توجه به رفاهیات،ایجاد اشتغال و تامین خواسته های مادی و معنوی و همگرایی در جامعه باعث می شود به این موضوع فکر کنیم که در مهاجرت ورزشکاران می بایست رویکردی جامع و کلان نگر داشته باشیم.
بدیهی است مهاجرت ورزشکاران را باید همزمان در سه سطح ملی، منطقه ای و جهانی توصیف و تبیین کرد و برای آن به تناسب نیازها با برنامه حرکت نمود تا ضمن پرهیز از شتابزدگی و رویکرد احساسی،سلیقه ای و تقابلی در مسیر تعامل و رویکرد استراتژیک و ایجاد امید با سیاست های تشویقی و انگیزشی به حرکت توامان ورزشکاران در مسیر قهرمانی و پهلوانی کمک نمود تا ضمن توجه به منزلت اجتماعی و تامین مالی این عزیزان به دیگر نیازهای آنها توجه لازم را داشته باشیم.